نگاهی به پیشینه فرهنگ شکار در جغرافیای فرهنگی ایران
نخستین شغل بشر
بیگمان بهرهوری از منابع زنده طبیعت، یکی از شاهرگهای بقای جوامع انسانی است. سودجویی از پوششهای گیاهی، هوای پاک و به ویژه جانوران، از این قبیل است. در همین راستا، تاریخ کنشِ به پیش راندن و دنبال کردن جانوران به دوران بسیار گذشته باز میگردد. حیوان تعقیب، محاصره و بهزمین انداخته میشد، اما هنوز این نحوه کار از خاطرات انسانها محو نشده است. اختلاف دوران شکار، دوران اولیه تاریخ بشریت با عصر حاضر تنها در یک جابهجا است: بهجای حیوان انسان تعقیب میشود. تعقیب انسانها توسط انسانها و بهزمین انداختن و از بین بردن آنها هنوز هم پایههای فرهنگی بیشتر جوامع انسانی را تشکیل میدهد. شاید بهخاطر همین خاطرات برجایمانده گذشته است که خلبان بالگرد امریکایی، کشتار ساکنان دهاتی در ویتنام را به شکار بوقلمونها تشبیه کرد!
حمید ذاکری که پیرامون مطالعات انسان و شکار در تطور تاریخ جستوجوهای ارزشمندی داشته، معتقد است: «اولین قوانین جدی و واقعی شکار در جهان امروز، مثل ممنوعیت شکار در جنگل سلطنتی، در قرون وسطی وضع شد» و گویا فراموش میکند اگر این قوانین جهان امروز، در اروپای قرون وسطی نیز رعایت میشده، به این معنی نیست که تنها و نخستینبار اروپاییها در قرون وسطی این دیدگاه را وضع کردهاند! اگر اینگونه بیاندیشیم کمی تعصب به خرج دادهایم؛ زیرا از گذشتههای دور، به ویژه در باستانیترین گهوارههای تمدن بشری، آدمی همانگونه که به شکار میپرداخته، برای شکار بیرویه و ویرانی منابع شکار نیز چاره و راهکارهایی اندیشیده که در این میان میتوان به تقدس برخی جانوران و گرامیداشت طبیعت و محیط زیست در فرهنگهای بومی و ادیان باستانی اشاره کرد.
در این میان، نیاکان آسیایی ما نیز در خاورمیانه، گذشته از تقدس و ارزشی که برای جانوران و زیستبوم قائل بودند، بهرهوری از منابع شکار را نیز گریزناپذیر میدانستند. چنانکه در روند هزارها کنش شکار در اندیشههای سیاسی ایران و همچنین بر گونههای ورزش و ورزیدن تن در این کشور تأثیر عمیقی گذارد.
«در ایران، شکار سنتی کهن بوده که سابقهاش به رسوم سومری و عیلامی بازمیگشته است. در این سرزمین، جنگ و شکار همارز تقلی میشدند و جوانان از سنین پایین برای ورزیده شدن در فنون نظامی به شکار میپرداختند. هدف از این کار تهیه غذا نبوده، چون در میان اشراف و خانوادهی شاهی بیش از بقیه رواج داشته است. تصاویری که از شاه در حال شکار شیر و سایر جانوران وحشی وجود دارد، نشانگر آن است که دست و پنجه نرم کردن رویارو با جانوران که به قدرت شناخته میشدند، یکی از شیوههای تثبیت مشروعیت شاه به عنوان ابرانسان/ابرجنگجو بوده است. در ایران، حتی در خانوادهی سلطنتی، زنان همراه مردان به شکار میرفتند، و این امر گذشته از تعارضی که با افسانهی حرمسراهای شرقی دارد، نشانگر مشارکت نمادین زنان در اموری وابسته به جنگ است. مشارکتی که در همان زمان در قبایل سکا و سارمات همچنان به شدت ادامه داشت و در ایران نیز در قالب همراهی زنان شاه با اردوهای جنگی، به شکلی نمادین دنبال میشده است.»(وکیلی، ۱۳۸۶: ۷۶)
میدان شکار همچون میدان جنگ
چنانکه اشاره شد، بیگمان پیوندهای سیاسی و جهانبینیهای بومی سرزمینهای باستانی با شکار، سبب اصلی علاقه وافر دولتمردان و سیاستمداران به شکار بوده است.
برابر با آنچه که در تاریخ آمده، کوروش، پادشاه بزرگ هخامنشی، همواره سرداران و جوانان را به شکار سفارش میکرد و عقیده داشت: «شکار بهترین آموزگار جنگ است و مناسبترین مکتب سوارکاری؛ زیرا شخص را به چیزهایی که در جنگ پیش میآید، از قبیل کار کردن، تحمل سرما و گرما و گرسنگی و تشنگی و سختیهای دیگر عادت میدهد. چون کوروش عقیده داشت که رئیس باید به از مرئوس باشد، خودش را هم در شکارگاهها به تحمل این سختیها عادت میداد و هر زمان که توقف را لازم نمیدید، به شکار میرفت.»(پیرنیا، ۱۳۴۴: ۴۱۷)
ما در تاریخ دوره فرمانروایی ساسانیان با «آموزگاران شکار» روبهرو هستیم که در هیربدستانها یا آموزشگاهها به جوانان شکار و تیراندازی میآموختند. در شاهنامه فردوسی بارها از آموزش شکار و تیراندازی به کودکان و جوانان سخن رفته است و در بخشی چنین آمده است که یزدگرد ساسانی برای پسرش بهرام گور که در شکار استادی زبردست بوده، معلمی برای آموختن تیراندازی و شکار برگزیده بود.
فریدون جنیدی در بررسی و آیین نخجیرگری و شکار در ایران باستان به چگونگی برگزاری آن به وسیله دولتمردان میپردازد: «چند روز پیش از شکار، گروهی که به آنان جرگه نام دادهاند، بخش گستردهای از کوه و دشت را در میان میگرفتند. آنان با آوای بوق و تبیره، و بانگ کوس، خروشان بهسوی کانونِ همان پروست (محاصره) به پیش میرفتند و پریوار (محاصره) را تنگ میکردند و جانوران از ترس بانگ آنان، به میان پریوار پیش میرفتند!
این راهپیمایان چندان به پیش میرفتند، تا جانورانی که در یک گستره بزرگ میزیستند، در یکی دشت کوچک گرد آیند … آنگاه، شاه کشورگشا(!) بههر سو که مینگریست جانوران را نزدیک خویش میدید و میتوانست که هر چه بیشتر جانوران را بکشد . . .» (جنیدی، ۱۳۸۷: ۴۰۵)
در هنر ایران باستان، نمونهی برجستـهی شکار شاهی را میتوان صحنهی شکارگاه خسروپرویز در تاق بستان دانست.
صحنه شکار خسروپرویز بر دیواره غربی تاق بستان (نزدیکی کرمانشاه) قابل مشاهده است؛ اگرچه شوربختانه در دورهی قاجاریه در بخش بالای نگاره، دیوار پاکسازی و صاف شده، و نگارهی ناهمگون پادشاه قاجار کنده شده است، اما در هر روی این تابلوی زیبایی سنگی، وقار و زیبندگی خود را پس از گذشت نزدیک به دوهزار سال همچنان حفظ کرده است.
در این نگاره که بیانگر چگونگی شکوه آیین نخچیر (شکار) شاهانه در دوره ساسانی به شمار میرود، هنرمندان ایرانی تمامی ذوق و هنر خویش را به کار بستهاند، تا نشان دهند که چگونه به هنگام شکار، سپاهیان و شکارگران، خنیاگران و رودنوازان (سازنوازان)، شاهنشاه و یارانش دست به ساخت منظرهای با نمادین و آهنگین میزدند.
این صحنه در حقیقت شکار گراز است که در آن چند فیل، شکارها را به سوی یک محوطه بدون خروجی میرانند و پادشاه نیز که درون قایقی نشسته، به سوی گرازهای جنگلی تیر میزند. در آن میان دو دسته از نوازندگان دیده میشوند که آنها نیز بر قایقی نشسته و در حال نواختن چنگ هستند. در گوشه دیگری گویا خوکهایی افتاده دیده میشوند که امعا و احشای آنها را بیرون آورده و بر پشت فیلها میاندازند (تا به سرای سلطنتی ببرند).
روی همرفته نقش شکار خسروپرویز در تاق بستان یکی از بیمانندترین نمونههای نگارگریهای دوره ساسانی به شمار میرود که شایسته بررسیهای بیشتری است.
شکار همچون یک ورزش و آیین
فرآیند شکار به گونهی کلاسیک آن، نمونه بارز یک ورزش گروهی است و نمادی است از کوشش جمعی بشر برای بقای زندگی اجتماعی در تمدنهای باستانی. شکار در کنار اسبسواری و تیراندازی یکی از برجستهترین ورزشها و سرگرمیهای انسان ایرانی به شمار میرفت. در این میان، پیوند اسب، به عنوان جانوری رامشده در این سرزمین، با شکارگری خود سبب جهشهای پیشرفت در این صنعت باستانی شد.
اما برابر با گفته دانشمندان، این تنها انسان ایرانی بود که این جانور را رام نموده و در سرزمین خود به عنوان خاستگاه اهلی کردن اسب، نخستین نمونههای شکار پرشتاب را با آن تجربه میکرد. بزرگترین انگیزهی این ادعا مقایسه آثار باقیمانده از شکار در هنر دو کشور یونان و ایران است:
«می توان به نقشهای روی کوزههای یونانی اشاره کرد. این نقشها بسیار به ندرت سوارکاران را نشان میدهند. در موارد این تصاویر شکارچیان را بازمینمایند، اما در تمام این موارد شکارچیان پیاده هستند و جز کمانی کوچک در دست ندارند؛ کمانی که احتمالاً برای شکار خرگوش یا پرندگان کاربرد داشته است. جالب آنکه کسنوفانس هم در رسالهاش به این نکته اشاره میکند و بخش عمده بحث خود را به شکار خرگوش اختصاص میدهد. او بر شکار آهو و گراز هم تأکید میکند و پیداست که آن را به عنوان رسمی تازه و ارزشمند به یونانیان معرفی میکند. با وجود این همچنان از اشکال باستانی شکارِ جانوران وحشی که در ایران رواج داشته دوری میگزیند و شکار شیر و ببر و پلنگ و خرس- یعنی جانوران درندهی نیرومند– را ویژه ساکنان آسیا، آناتولی و مقدونیه میداند. یعنی همان جایی که قلمرو امپراتوری ایران را تشکیل میداده است. با توجه به این دادهها، به نظر میرسد ماهیت ورزشهای ایرانیان و یونانیان با هم متفاوت بوده باشد. برجستگی شکار در نزد ایرانیان و گروهی بودن این ورزش، اگر با وضعیت امروزین ورزش در کشورمان مقایسه شود، معناداتر جلوه میکند. گویی امروزه جای ایرانیان و غربیان عوض شده باشد. چون مقامهای قهرمانی ایرانیان به رشتههای انفرادی مانند کشتی و وزنهبرداری محدود میشود. امری که نشانه کاسته شدن از انضباط گروهی و هماهنگی قراردادهای حاکم بر تولید قدرت جمعی است» (وکیلی، ۱۳۸۶: ۷۸)
نخچیر گراز در گیلان
به روایت مرعشی مورخ قرن نهم هجری قمری، از سرگرمیهای جالب و هیجانانگیز در بین مردم و حاکمان سرزمینهای شمال ایران و به ویژه گیلان، در روند تاریخ، شکار جانـوران و ماکـیان درنده بوده که در مناطق سرسبز و حاصلخیز جلگهای، ساحـلی یا جنگـلی انجام میگرفته است. مردم با اجرای چنان سرگرمیهایی هم به گونهای ورزش و فعالیت بدنی دست زده و از لذت سالم و شکار بهره جسته و نیز بهجز ایجاد درآمد اقتصادی، با دست و پنجه نرم کردن با جانوران درنده در صدد کسب روحیه نظامی و شجاعت در میدانهای نبرد بر میآمدند. آنان با بهرهگیری از شیوههای مختلف شکار که در اصطلاح بدان
شکار یا نخجیر کُشتن یا به چنگ آوردن موجودی زنده توسط موجود زندهٔ دیگر است. به کسی که شکار میکند نیز شکارگر یا شکارچی یا نخجیربان گویند. شکار جانوران توسط انسان، برای تجارت شاملِ فروش پوست و مو، استخوان و عاج، گوشت و دیگر اجزای بدن شکار و یا برای تفریح (به اسم ورزش) انجام میشود.
شکار جرگه، که گاه در گذشته شکار قمرغه نامیده میشد، نوعی از شکار است که در آن مردم بسیاری نخجیر را احاطه نمایند تا حیوان به سمت شکارچی رانده شود؛ و در هند به این نوع شکار هتهجوری گویند.
شکارچی غیر مجاز
شکار جانوران خارج از فصل شکار و بدون دریافت مجوزهای لازم، شکار غیرمجاز محسوب میشود. شکارچی غیرمجاز کسی است که بدون توجه به وضعیت زیستی جانوران و مقررات وضع شده برای حفاظت از گونههای در معرض نابودی، به شکار آنها میپردازد. شکارچیگری غیرمجاز از معضلات جوامع امروزی در سراسر جهان است و موجب قانون شکنی، آسیب به محیط زیست و نهایتاً آسیب به جوامع انسانی میشود.[نیازمند منبع]
تا مهرماه ۱۳۹۶ خورشیدی، یکصدونوزده محیطبان بههنگام انجام مسئولیت محیطبانی و در رویاروییِ مستقیم با شکارچیان غیرمجاز، جان خود را از دست دادهاند.[۱] همچنین شکارچیان غیرِ مجاز موجبِ آسیب و آزار جانوران می شوند. یکشنبه ۱۸ تیر ۱۳۹۶ خورشیدی و در پناهگاه حیات وحش میاندشت، یک شکارچی متخلف که یک آهو را زنده گیری و داخل کیسه کرده بود، به علت ترس از محیط بانان، آن را به درون جوی آب پرتاب کرد و باعث خفگی آهو شد.[۲]
فصل شکار
فصل شکار، دورهای زمانی در هر سال است که شکارچیان قانونی میتوانند با پرداخت هزینه و دریافت مجوزهای لازم و در محیطهای تعریف شده از سوی دولت و سازمان محیط زیست به شکار قانونی و کنترل شده بپردازند.
پایان فصل شکار، هنگامهای است که به منظور محافظت گونهها از شکار و محافظت از جمعیت آنها در زمان جفتگیری، کم بودن جمعیت و شرایط بدِ زیستی برقرار میگردد.[۳] شکار در زمانی که فصل شکار پایان یافته است، تخطی از قانون بوده و پیگرد دارد. عمدهٔ تلفات محیط بانان در هنگام انجام وظیفه، در رویارویی با شکارچیان غیرمجاز و در زمانی است که فصل شکار، پایان یافته است.
جریمهٔ شکار غیر مجاز در ایران
پس از مسایلی که در مورد شکار جانوران وحشی و انقراض برخی از گونههای جانوری و نیز کشتهشدن محیطبانان و جنگلبانان بهدست شکارچیان غیرِ مجاز در ایران بهوجود آمد، دولت و سازمان محیط زیست تلاش بسیاری را برای مقابله با این پدیده بکار بستند. سرانجام قانونی تصویب شد که بر اساس آن جریمهٔ شکار جانوران وحشی با توجه به مادهٔ سوّمِ قانون شکار و صید، به طور متوسط حدود پنج برابر و برخی از گونهها تا بیش از ۱۰ برابر افزایش یافت.
تعرفههای جریمهٔ شکار غیر مجاز در ایران
در تعرفههای جدید، برخی از جریمهها تا ۱۶ برابر نیز افزایش یافته است که نشان از اهمیّت حفظ گونههای جانوری دارد. در تعرفهٔ جدید، جریمه پلنگ از ۵ میلیون تومان به ۸۰ میلیون تومان و یوزپلنگ از ۲۰ میلیون تومان به ۱۰۰ میلیون تومان افزایش یافته است. جریمه گوزن زرد ایرانی از ۵ میلیون تومان به ۶۰ میلیون تومان، مرال و شوکا از ۳ میلیون و ۲۰۰ هزار تومان به ۳۵ میلیون تومان و قوچ و میش و کل و بز و جبیر به ۱۰ میلیون تومان افزایش یافت. همچنین انواع نهنگها از ۱۵ میلیون تومان به ۵۰ میلیون تومان افزایش یافت و فک خزری در دوره قبل جریمهای نداشت اما در جدول جدید جریمه ۱۵ میلیون تومانی برای آن در نظر گرفته شده است.[۴][۵]
شکار در اسلام
در اسلام شکار حیوانات برای استفاده به عنوان خوراک حلال، اما شکار به منظور تفریح حرام شناخته شده است.[نیازمند منبع] به عقیده مکارم شیرازی شکار به منظور تفریح حرام است اما خود گوشت شکار، حرام نیست.[۶] البته امروزه شکار قانونی به پدیدهای علمی تبدیل شده است و نیازمند پرداخت هزینه و دریافت مجوزهای لازم و در محیطهای تعریف شده از سوی دولت و سازمان محیط زیست است. چنین قوانین و سختگیریهایی فقط به منظورِ حفاظت گونههای جانوری و در معرض خطر از انقراض و نیز جلوگیری از آزار جانوران و در تنگنا قرار دادنِ آنان در زندگی وضع گردیده است. امروزه نیاز شهروندان به گوشت و تفریح نیز از راههای دیگری تأمین میگردد تا نیاز به شکار مستقیم، برطرف شود.
===================================================================================
چرا توهین به شکارچی!!!!
با سلام
من به عنوان یک شکارچی اینجا هستم نه شکارکش.
متاسفانه اخیراً دیده شده که در برخی از سایتهای مجازی باصطلاع مدافعان حقوق حیات وحش و محیط زیست بر علیه شکارچی ها به شدت اخبار پراکنی کرده اند که چه از رسانه ملی چه سایتهای غیر تخصصی صحبت می شود. متاسفانه سایت عصر ایران با انتشار مقاله ای تند و توهین آمیز به شکارچیان حمله کرده و از طرف دیگر نظرات را به گونه ای دست چین کرده که فقط خودش منفعت ببرد و حق و اجازه دفاع را متاسفانه از همه گرفته است‘ . جالب است در این مقاله ها از تشی به عنوان حیوان رو به انقراض اشاره شده انگار نه انگار تا همین چند سال پیش اداره جنگل بانی سابق برای تشی جایزه گذاشته بود!!! البته در سایت زیست بوم دوست عزیزمان کمال عظیمی نیا در مورد مسایل قانونی مقاله ای در خور و شایسته انتشار داده اند. لذا من سعی می کنم موارد و نظرات خودم را به صورت موردی بنویسم و امیدوارم بتوانم در راستای اعتلای فرهنگ شکار و شکارچی گری دوری جستن از افراط و تفریط قدمی بر دارم.
۱- متاسفانه در رسانه ها کشته شدن پلنگها که با سم بوده یا با ماشین تصادف کردند را هم به گردن شکارچی ها می اندازند که این افراطی گری محض بوده و غیر علمی برخورد کردن با موضوع است.
۲- مشکل شکار در کشور ما با خصوصی سازی اصولی حل می شود. باید عرض کنم که شکار باید مهندسی شود باید تکثیر-رهاسازی پایه ریزی اصولی و عملی داشته تا بتوانیم بیش از پیش شکار را پر رونق ببینیم، در دنیا این موضوع رایج است. البته من تخصص دانشگاهی در این زمینه ندارم و بایستی کار کارشناسی شود که دیگران چه کرده اند و ما با توجه به شرایطمان چه کار باید بکنیم.باید دیدگاه ها را عوض کرد به صورت صفر و یک نباشیم. شکار می تواند هم اشتغال زایی کند و هم درآمد زا باشد و هم به اقتصاد کمک کند به شرطی که افراد ضد شکار در راس امور محیط زیست نباشند افرادی باید در راس امور باشند که هم به فکر حفظ محیط زیست باشند و هم به فکر شکارچیان واقعی.
۳- من به صراحت می گویم این موضوع که پلنگ یا یوز یا گوزن زرد یا گونه های دیگر رو به انقراض هستند باید حمایت شوند و هر کسی این حیوانات را بکشد باید اعدام شود. ولی در مورد شکار کبک یا دیگر شکارها برخوردی در خور باشد. اداره محیط زیست ابتدا راهکارهای قانونی ارایه دهد و سپس با متخلفین برخورد کند برای مثال وقتی در استان فارس که بیشترین شکارچی را دارد برای ۵ سال ممنوعیت شکار داریم این یعنی تشویق به تخلف این یعنی افراط و تفریط!!!! شکارچی عضوی از جامعه زیست محیطی کشور است نباید کنار گذاشته شود.
۴- نکته دیگر اینکه گرگ و پلنگ یا خرس و ازاین قبیل حیوانات راس هرم غذایی گوشت خوار هستند و برای دامداران دشمن، پس اداره محیط زیست باید جبران خسارت کند آن هم به صورت جدی تا آن دامدار یا چوپان برای کشتن حیوان طعمه گذاری نکند. این موضوع در قانون وجود دارد ولی مانند هزاران قانون دیگر اجرا نمی شود یا به صورت ناقص اجرا می شود.
۵- امروزه افرادی دایه مهربانتر از مادر برای محیط زیست شده اند که خود از افراطیون شکارکشی بوده اند و الان برای کشته شدن یک گنجشک آن هم به خاطر کهولت سن گریه می کنند و اشک میریزند و می گویند از شکار اشباع شده ایم!!!
۶- متاسفانه مدتی است هر کسی به خود اجازه اظهار نظر می دهد آن هم نظرات تند و توهین آمیز به شکارچیان این موضوع نیز باید سامان دهی شود. در سایت اخیر به قدری تند روی کرده است که حتی در بخش نظرات گزینشی عمل کرده است و سعی کرده است که خود را حق به حانب جلوه دهد. ما در کشوری آزاد و قانونمند به نام جمهوری اسلامی ایران زندگی می کنیم و به هیج عنوان قصد تخطی از قانون را نداریم ولی متاسفانه افرادی هیچ تخصصی ندارند و از من بیسواد هم بیسوادترند به خود اجازه اظهار نظر می دهند. آیا این دوستان گیاه خوارند که اینگونه می نویسند اگر کشتن حیوانات جنایت است ” گاوداری و مرغداری که از جنایت فراتر بوده و تمام افرادی که در جیره غذایی خود گوشت می خورند جانی هستند.” این دوستان می گویند شکارچی با آخرین امکانات و دوربینهای مجهز و سلاحهای دور برد به صورت ناجوانمردانه به شکار می روند: باید خدمتشان عرض کنم یک شکارچی ممکن است بارها و بارها برای شکار از خانه خارج شود و دست خالی برگردد. این تجهیزات حرفه ای که ازش نام می برید در ایران چقدر وجود دارد؟؟ چند سلاح دورزن با تجهیزات در ایران وجود دارد منظورم سلاحهایی است سنگین تر از کالیبر ۳۰۰ و برای شکار در فواصل بالای ۳۰۰-۴۰۰ متر؟؟ دوستان فیلمهای تخیلی آمریکایی را اشتباه گرفته اند. شکارهای اخیر و متخلفشان دستگیر شده مجهز به چه سلاحهایی بوده اند؟؟!!! عمدتاً برنو یا خیلی خفنشان کالیبر ۲۷۰ که خود کالیبر ضعیفی برای فواصل دور محسوب می شود!! خرسی که کشته شد مگر جز این بود که با چهارپاره کشته شده بود (در فیلم منتشر شده تفنگ ساچمه زنی بود)!! پلنگهایی که توسط شکارکشان و محلیها کشته باشد کدامشان با تفنگ ۳۰۰ مگنوم یا ۳۳۸ لاپوآ شکار شده اند؟؟؟!!! کدام یک از این شکارکشان مجهز به بادسنج و تجهیزات فاصله یاب و زاویه سنج بوده اند و از علم تیراندازی با کالیبرهای خاص بهره مند هستند؟؟؟!!!
۷- نکته بسیار مهم و بسیار مهم سازمان محیط زیست است . متاسفانه کمبود بودجه دارد و حقوق کارکنانش بسیار کم و از طرفی کار کارمندان غیر دفتری بسیار بسیار سخت که این امر منجر به شکار فروشی برخی کارکنان به افراد سودجو شده است!! چرا برای صدور پروانه کبک باید چند برابر مبلغ دفترچه و مجوز شکار شیرینی بگیرند؟؟!!! از حق نباید گذشت اغلب این کارکنان در شرایط سختی وجود دارند و مشکلات اقتصادی جامعه این افراد یا مجبور به تخلف کرده است.
۸- مثالی جالب از اتفاقی که اخیراً رخ داده است:این مثال واقعی را برای این می نویسم که بدانید اداره محیط زیست تبعیض قایل نمی شود و به همه به یک چشم می نگرد:
در یکی از شهرهای جنوبی ایران یکی از رییسان اداره محیط زیست در یکی از شهرستانها با توجه به دستوری که از دادگاه و فشار مقامات بالایی داشته و از فرماندار گرفته تا دیگر مسولان شهر و مسولان استانی و کشوری تحت فشار بوده است که اراضی تصرف شده توسط مردم که مربوط به مناطق حفاظت شده بوده است را خلع ید کرده و به تصرف اداره محیط زیست در آورد. این نیروی زحمت کش و رییس اداره محیط زیست شهرستان- که انصافاً در ۵ سالی که دراین سمت بوده زحمات بسیاری را کشیده و تعداد وحوش منطقه به صورت قابل توجهی افزایش یافته است- با توجه به فشار مقامات بالا و حکم قضایی مربوطه و با توجه به وظیفه شناسی خود اقدامات لازم را انجام می دهد. تا اینجا همه چیز خوب است ولی ایشان و مامورانش کتک مفصلی از محلیان منطقه می خورند و خلاصه درد سر فراوانی می کشند اینها همه طبیعی است نکته مهم اینکه ایشان در کمتر از چند روز از ریاست خلع شده و به صورت تعلیق در می آیند و تمام افرادی که ایشان را مجبور کرده بودند به ایشان پشت می کنند. حال سوال اینجاست مدیران اداره محیط زیست از نفر اول تا نفر آخر واقعاً با این سیستم مدیریتی می خواهند محیط زیست را نجات دهند؟؟!!! دیگر چه انتظاری از این افراد و مسولان برای رسیدگی به امور شکارچیان و تنبیه شکارکشان است!! این مسولینی که با هیاهوی چند محلی متخلف جا می زنند واقعا می خواهند یوز پلنگ ایرانی که عمدتا توسط محلیان کشته می شود را نجات دهند!! اداره محیط زیست باید اقتدار داشته باشد باید با افزایش بودجه و تعداد کارمندان بتواند در امرحفاظت از محیط زیست و رسیدگی به خواسته های به حق شکارچیان قاطع باشد. اگر به جز این باشد خصوصی سازی و حفاظت واقعی و مهندسی محیط زیست حرفی عبس خواهد یود.
۹- در اروپا سالانه هزاران هزار شوکا شکار می شود ولی رشد جمعیت مثبت دارد. این نشان می دهد که محیط زیست نیاز به مدیریت صحیح دارد نه شلوغکاری
۱۰- در پایان باید بگویم هروقت توانستید کارخانه های سیگار سازی در ایران و خودروسازان بی کیفیت را تعطیل کنید ما شکارچی ها هم سلاح مان را به زمین خواهیم گذاشت و لبو می فروشیم.
با تشکر آرش کوهرو (با تشکر از دوست عزیزم رامین-۲۷۰ بابت کمک در ویرایش متن)
دوستان عزیز از حامیان شکار و محیط زیست و مخالفان تقاضا دارم بدور از دعوا و جنجال و توهین نظرات خود را بگویند باشد که در حفظ محیط زیست کشورمان گامی مهم برداریم
===================================================================================
[Forwarded from MAJID GODARZII]
تلاش هموطنان عزیزمان در جهت ایجاد و اشاعه هر بهتر فرهنگ شکار صحیح را در متن زیر مشاهده میکنید
چند مرام از خصوصیات شكارچيان…..
١- شكارچي هیچوقت خودش را در حالت مسابقه و رقابت نمیبیند.
٢- شكارچي هیچوقت برای پیروزشدن بر دیگری تلاش نمیکند.
٣- شكارچي هیچوقت برای دیده شدن و تشویق تلاش نمیکند.
٤- شكارچي هیچوقت از مرام شكارچي عدول نمیکند
٥- شكارچي هیچوقت دست از تلاش بر نمی دارد
٦- شكارچي هیچوقت خودش را برتر از دیگران نمیبیند.
٧- شكارچي هیچوقت مغرور نمیشود.
٨- شكارچي هیچوقت از تجارب خود استفاده منفی نمیکند.
٩- شكارچي هیچوقت دیگران را کوچک نمیبیند.
١٠- شكارچي هیچوقت برای کمک به دیگران توقع پاداش ندارد.
١١- شكارچي هیچوقت از اعتماد همقطاران سوء استفاده نمیکند
١٢- شكارچي هیچوقت از کمک به دیگران دریغ نمیکند
١٣- شكارچي هیچوقت نا امید نمیشود
١٤- شكارچي هیچوقت به طبیعت آسیب نمیزند
١٥- شكارچي هیچوقت قدرت خود را به رخ دیگران نمیکشد.
١٦- شكارچي هيچوقت در زمان زاداوري شكار نميكند.
١٧- شكارچي هيچوقت حيوان ماده يا بچه را شكار نميكند.
١٨- شكارچي هيچوقت بيش از حد و افراطي شكار نمي كند.
١٩- شكارچي هيچوقت شليك غير مطمئن انجام نميدهد تا حيوان زجر كش نشود.
٢٠- شكارچي هيچوقت با تفنگ غير مناسب شكار نميكند
٢١- شكارچي هيچوقت جانب احتياط را ترك نميكند.
٢٢- شكارچي هيچوقت از سلاح غيرشكاري استفاده نمي كند.
٢٣- شكارچي هيچوقت از قوانين شكار خارج نميشود.
٢٤- شكارچي هيچوقت بدون در نظر گرفتن شرايط تعداد وحوش شكارگاه به شكار نميرود.
٢٥- شكارچي هيچوقت سر آبشخور و چشمه شكار نمي كند.
٢٦- شكارچي هيچوقت آتشي را در طبيعت به حال خود رها نمي كند.
٢٧- شكارچي هيچوقت از انصاف دور نمي شود.
====================================================================================
⭕️ آداب شکار
دنیای امروز تمام حرکات و رفتار شکارچیان و علاقمندان به شکار را به دقت زیر نظر دارد.
کوچکترین اشتباهاات می تواند بزرگترین جنجالها را درجهت ممنوع کردن همیشگی شکار و آسیب به وجهه شکارچیان را به دنبال داشته باشد.?
لذا وظیفه تمام دوستداران شکار است که با پذیرفتن مسئولیت سنگین شکار با موازین اخلاق جزء به جزء بخشی از مرامنامه زیر که توسط IWLA آمریکا تدوین شده به دقت مطالعه کرده و آن را درشکارگاه همواره سرلوحه اعمال خویش کنند:
۱-اطلاع کامل از قوانین ورعایت کامل از آنها
۲-توجه مخصوص به محیط زیست و حیات وحش
۳-رعایت ایمنی خود ودیگران در شکار
۴-توجه به اموال ومزارع و دارایی مردم در شکارگاه
۵-احترام به نظرات آنهایی که شکار نمیکنند
۶-آموزش و فراگیری اصول و قواعد صحیح شکار و تبدیل آن به یک سنت
۷-سعی در افزایش مهارتها و تجربیات زندگی در طبیعت وفهم ودرک صحیح از حیات وحش
۸-عدم استفاده از دام و تله
۹-قبل از تیر اندازی مطمئن شوید که حیوان در تیر رس شما قرار دارد . تیراندازی بصورت حساب نشده موجب زخمی شدن حیوان و زجر کشیدن آن میشود.
۱۰-اسلحه خود را به افراد بی تجربه نسپارید .
۱۱-از فشنگ مناسب برای هر حیوان استفاده نمائید.
۱۲-به هر جنبنده ای شلیک ننمائید.
۱۳-رفتن به شکار فقط با دوستان شکارچی و دارای شخصیت و معتقد به موارد بالا.
۱۴- در نظر داشته باشید آراستگی ظاهری در دیدگاه عموم بسیار تاثیرگذار است( در کشور ما متاسفانه گاهی شکارچیان با نامناسبترین ظاهر که بهیچ وجه در منزلت یک شکارچی نیست،در شکارگاه و انظار ظاهر میشوند که ما بهیچ وجه آن را تایید نمی کنیم)
۱۵- ما اعتقاد داریم در صورت شکار پرنده و یا دیگر حیوانات مجاز،از حمل آن به شیوه نامتعارف خودداری کرده و تلاش شود حتی الامکان با پیچیدن آنها در یک روزنامه باطله و قرار دادن در یک کوله یا کیف شکار،کار بهتری کرده و یک ارزش و منش قابل اعتنا را ترویج کرده باشیم.
پیروز باشید